شعری برای تو . . . بالاخره موفق شدی وسوسه ام کردی واسطه ای شوم برای خدا برای آنکه کشتزارت شوم در شب ماهی که از نور است و نمی دانی من این روزها چقدر به خدا نزدیک ترم و چقدر بیشتر یقین پیدا کردم که خدایی هست هرچه به آن شب نزدیک می شوم گویی به او نزدیک تر م به ساخت و ساز خلقتی که قرار است در همین اتاق خواب بنفش ما شکل بگیرد کاش لحظه ای زن بودن را تجربه می کردی دوست داری از همه پلیدی ها پاک شوی تا فرزندت زشتی هیچ پلشتی را نبیند چند روز و دیگر شاید چند ساعت بیشتر نمانده تا با هم درگیر شویم من با ...